.....................
آبی که به خیمه رواست،
به سقا حرام است!
[ سقا ]
آب روی آب ریخت،
آبروی آب رفت!
[ سهم ]
دستی که نبی بوسید،شکستند؛
دستی که ولی بوسید، بریدند.
[ بیعت ]
در علقمه پایین افتاد
دستی که در غدیر
بالا رفت!
[ پاسدار ]
رأس خیمه حسین
فرق سر عباس است.
عمود را پایین بیاور،
شام غریبان شروع شد.
[ بین الاخوین ]
بیخودی بین الحرمین را
بهانه نکنید!
از حسین تا عباس،
یک «یا اخی» فاصله است.
[ وجه شبه ]
اشبه النّاس بود
خلقن و خلقن.
ارباً اربا کردند
روح آن را
و جسم این را!
[ عید ]
سنان
سینه
سر
سُم
سرنیزه
سنگ
سیلی؛
سفره هفت سین کربلا!
[ اشتیاق ]
سر از پا
نشناخت زینب،
در قتلگاه!
[ سلیمان ]
انگشت که هیچ!
دوست داشتنی که باشی،
سر و دست می شکنند،
برای انگشترت!
[ رتبه ]
آنها که بی سر اند،
سردار تر اند.
[ جناس ناقص ]
مگر کوفی باشی!
و گرنه قافیه نیست،
قاسِم و سُم !
[ قصه سم ها ]
«قــیــامــت» شد،«قامت» اش
از اسب که افتاد!
[ رو سفید ]
طفلان زینب، سر جدا!
«حلالزاده به دایی اش می رود»
[ شام غریبان ]
مرا بزن
هر چقدر که می خواهی،
وای به حالت
اگر عمو برگردد!
[ بوسیدنی ]
هوس بوسه می کنند سنگ ها،
قرآن که می خوانی!
[ عاشق ]
روی نیزه
به سینه می زد،
سنگ فاطمه را!
[ کبود ]
قاصدک را
فوت هم که کنی،
پرپر می شود؛
چه رسد به سیلی!
[ لالایی ]
بگذار غارت کنند،گهواره را
طفل را
برای همیشه خواباندند.
[ سر باز ]
نیزه ها که باشند،
شیرخواره هم
سرفراز می شود!
[ پشت پرده ]
یکی گفت «مسلم ابن عوسجه»،
دیگری نوشت «حُر».
هیچکس اما نفهمید
زینب بود،
شهید اول کربلا!
[ ما رأیت و الا جمیلا ]
تنها قافیه کربلا «بلا»ست،
مگر شاعر زینب باشد!
[ دقمرگ ]
برای دق کردن
هنوز زود است.
تا شام
چیزی که زیاد است،
«ابن زیاد» است!
[ چلّه ]
من، انار که می خورم
دست و صورتم سیاه می شود.
تو،
سیلی که می خوری!
[ غنیمت ]
سر را
معجر را
انگشتر را
گـهـواره را
گوشواره را
و شال سبز را
همین سال هشتاد و هشت،
به غارت بردند!
[ مقتل ]
جای شمر،
امسال تو را مداحان
به قتلگاه می برند!
[ اربعین ]
سپر پدر
انگشتر برادر
گهواره اصغر
همه را برگرداند؛
گوشواره مادر اما
جایش خالی بود...!
نظرات شما عزیزان: